ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
خیلی دوسش داشتم. قلم نو و عجیبی داشت.
"بیست و هفتم خرداد هزار و سیصد و نود شش "
کتاب با توصیف خانه پنجاه متری و محله تازه از زبان زنی متاهل و خانهدار آغازمیشود؛ اما احساس آزادی و خوشبختی پایان زندگی مستاجری درهمان چند ورق ابتدایی به پایان خود میرسد! وفی، راوی و شخص اول داستانش را تا پایان بدون نام پیش میبرد. زن یکی از همه زنهای حبس شده در غربت خانه و جامانده از نگاه نویسندگان است. زنی که تکرار زندگی تکراریش جسارت میخواهد.
امیر همسر زن بدون نام کتاب رویای مهاجرت و زندگی آرمانی در سر دارد و فروش خانه اولین قدم میشود. زن اما همراه نیست. امیر پرنده مهاجری اسیر قفس زندگی متاهلی، زن اما خرس قطبی است. سختی را میپذیرد؛ اما حاضر به تغییر و تطبیق با شرایط جدید نیست. زندگی بدون غم و درد و رنج و حسرت کانادا را باور امیر را باور ندارد. تفاوتهای همیشه جان میگیرند و پرنده من روایت درون پر چالش زنی تنها مانده در زندگی بهظاهر مشترک میشود. امیر خیانت نمیکند؛ اما فرسنگها از دنیای زن فاصله میگیرد. زندگی سرد همیشه یخ میزند. پرنده من داستان ندارد. پیرنگ ندارد. گره ندارد. روایت روزمرگی است.